- دوشنبه ۲۳ شهریور ۹۴
- ۰۹:۲۳
دیروز از شرکت استعفا دادم
شب قبلش پیام دادم به احسان که به من مرخصی بده اونم زد بلاکم کرد ... خیلی عصبانی شدم
بعد از اون صبح رفتم دیدم محلم نمیزارن
مهدی هم باز شروع کرده بود که سمینار من کمه و فلانه و بهمانه و تو وقت نزاشتی و از این حرفا
اعصابم خورد شد
یه جوری برخورد میکرد انگار میخواست منو بزنه
منم به احسان گفتم من دیگه نمیام
اونم اولش یه کم صغرا کبری چید که نرو بعد گفت برو و برگرد و از این حرفا
خلاصه تموم شد
امروز صبح که پاشدم فقط استرس پیدا کردن کار دارم نه استرس سمینار این و مقاله اون و ...
اونجا فقط شده بودم مترجم کارای دانشگاهشون
از همشون بدم میاد
همشون یه مشت دروغ گو هستن