ترانه ها

این وبلاگ صرفا برای من است و ارزش دیگری ندارد !

شصت و سوم از تنهایی

  • ۲۲:۲۴

یادش بخیر 

18 سالم بود کنکور داشتم 

یه روز نگین دستمو گرفت گفت بیا بریم دنیای جدیدو نشونت بدم . برد منو کافی شاپ سر چهار راه تختی که اسمش کافیشاپ روژان بود 

یاهو مسنجرو بالا آوردو رفتیم تو چت روم...

از اون روز اینترنت شد یه جزیی از زندگی من 

از کارت اینترنت یه ساعتی تا دو ساعتی و پنج ساعتی شروع شد و بعد اینترنت هوشمند و بعدم ای دی اس ال و تری جی و ... 

خلاصه زمان گذشت 

از اینترنت راضی ام به جز یه چیزش ... دوستای مجازیش 

معتادم به غریبه مجازی 

وقتی یکی نیست باید یکی دیگه جایگزینش بشه 

وقتی دوستی برای چت ندارم خیلی حس تنهایی دارم 

مثل الان 

درست مثل الان 



Designed By Erfan Powered by Bayan